مهارت تفکر انتقادی شاید این روزها بیشترین نیاز را به مهارت تفکر انتقادی یا نقادانه داشته باشیم، زیرا در هر لحظه حجم بسیار زیادی از اطلاعات درست و غلط وارد مغز ما میشود که بر کیفیت زندگیمان تاثیر زیادی می گذارد. تشخیص اطلاعات صحیح از غلط بسیار دشوار است بنابراین اکثرا ترجیح میدهند این اطلاعات را صحیح بدانند تا کمتر مجبور به فکر کردن باشند. همه ما تبدیل به توصیه کنندگانی شدهایم که مهارتی از خود ندارند و فقط روندهای موجود را دنبال می کنند. هر لحظه به ما توصیه های جدیدی میشود. مثل: خیار شور را این گونه مصرف کنید، مفیدتر است. چنین کفشهایی برای کوهنوردی خوب نیستند. به کودکانتان این حرفها را نگویید. با همسرتان روراست نباشید و از این دسته توصیههایی که نمیدانیم کدام درست یا غلط هستند. همچنین اگر دقت کنید هدف همه این توصیهها به گونهای سریعتر پیش بردن روندهای زندگی است. که در اینجا تفکر انتقادی به کمک ما میآید. تفکر انتقادی چه چیزی نیست؟ تفکر انتقادی، مخالفت بیدلیل با نظرات دیگران نیست. شخصی که تصور میکند باید همه نظرات را رد کند و فقط آنهایی که نفعش هستند را قبول کند خودخواهی را با تفکر نقاد اشتباه گرفته است.
تفکر انتقادی ممکن است با اعتراض، عیبجویی، ایراد گرفتن، اشکالتراشی و این دست کلمات، اشتباه گرفته شود. کاملا حق با شماست، این کلمات همگی با هم مترادف هستند اما چرا هیچکدام نمیتوانند تفکر انتقادی باشند؟ پاسخ: نگرش و کاربرد این کلمات است. وقتی شما در حال انجام هریک از کارهای بالا باشید ممکن است انگیزه شخصی در شما وجود داشته باشد که در نهایت شما را به اشتباه میاندازد. مثلا دلیل شما برای اعتراض کردن یا اشکالتراشی نسبت به هر موضوعی میتواند خودخواهانه باشد. اما در هر بار استفاده از تفکر انتقادی، به صورت واقعگرایانه به موضوع نگاه میکنید که دید کاملتری به شما میدهد. بنابراین شاید بتوان گفت تفکر انتقادی به نوعی همان اعتراض، عیبجویی و اشکالتراشی است اما هیچیک از اینها به تنهایی تفکر انتقادی نیستند. تفکر انتقادی هرگز کار آسانی نیست و علاوه بر اینکه میتواند هرکسی را به اشتباه بیاندازد باعث از دست رفتن محبوبیت هم خواهد شد.
در واقع اگر شما به عنوان مثال در یک کلاس آموزش موفقیت در زندگی شرکت کنید و چند راز بسیار مهم از موفقیت را یاد بگیرید، دیدگاهتان تغییر خواهد کرد و دوستانتان مانند قبل حرفهای شما را نمیپذیرند که در نهایت باعث دور شدن شما خواهد شد. اگر محبوبیت را بیشتر از فکر کردنِ صحیح دوست دارید هرگز نمیتوانید از تفکر انتقادی بهترین استفاده را داشته باشید. تفکر انتقادی چیست؟ همانطور که از نام این مهارت تفکری پیداست از کلمه ریشهای نقد گرفته شده که شاید بتوان گفت نقد کردن صحیح هر موضوعی همان تفکر انتقادی است. تفکر انتقادی شدیدا با تفکر خلاق و همچنین تفکر خودآگاهانه گره خورده است. در واقع هر بار که شما تحت تاثیر احساسات به چیزی فکر کنید از خودآگاه خارج شدهاید. بنابراین نمیتوان گفت در آن لحظه، تفکر شما انتقادی است و فقط در حال عیبجویی و اشکالتراشی هستید. شاید اگر تفاوت همین چند کلمه را به خوبی متوجه شوید بزرگترین گام را به سوی تفکر انتقادی برداشته باشید و بتوان به شما را متفکر انتقادی نامید. من از توضیح اضافه در این رابطه خودداری میکنم تا شاید باعث درگیر کردن فکر شما به این موضوع بشوم و درگیری فکری شما برابر است با یادگیری عمیق و کاربردی موضوع. چگونه از تفکر انتقادی استفاده کنیم: قبل از اینکه بدانیم چگونه تفکر انتقادی را به کار بگیریم لازم است با تفکر رایج آشنا شویم. تا به حال چقدر به منابع یادگیری خود دقت کردهاید؟ قطعا منابع همه آموختههایمان را نمیشناسیم اما بارزترین آنها محیطی است که در آن بزرگ شدهایم. تفکر مشترکی که بین همه اطرافیانتان مورد قبول واقع شده، همان تفکر رایج است. حال اگر میخواهید از تفکر انتقادی بهره ببرید باید توانایی زیر سوال بردن این تفکر را داشته باشید. افکار رایج معمولا به بن بست های پیشرفت ختم میشوند، بنابراین اگر به دنبال موفقیت هستید باید بر تفکر انتقادی مسلط باشید و کمی محبوبیت را فراموش کنید. اگر به استفاده از تفکر انتقادی عادت کنید کاری بسیار آسان و لذت بخش است. ( البته به شرط آنکه در آینده هم حاضر به تغییر دادن این عادت باشید) در واقع تنها قسمت سخت این ماجرا شروع آن است. اگر بخواهید ارزشش را دارد که امتحانش کنید. با این ۵ گام شروع کنید و تبدیل به یک متفکر انتقادی شوید.
۱. تفکرهای رایج خودتان را بشناسید: ما معمولا آنقدر به تفکر رایج عادت کردهایم که حتی بدون فکر کردن، آنها را دنبال میکنیم. استدلالی وجود دارد که میگوید: ما به تفکر رایج نیاز داریم تا برای فکر کردن به چیزهای مهمتر زمان داشته باشیم. اما چه چیزی مهمتر از رسیدن به هدف است؟ جالب است بدانید که استدلال بالا هم رسیدن به هدف را مهمترین عامل موفقیت میداند اما مسیرش را اشتباه آمده. وقتی میگوییم به تفکر رایج نیاز داریم تا به چیزهای دیگر فکر کنیم، در واقع تکیه کردن ما به افکار رایج را نشان میدهد. به خاطر تنبلیهای امروزی که بسیار هم فراگیر است ما بر تفکر رایج تکیه میکنیم تا به پول، سلامتی و موفقیت فکر کنیم. اما شاید خبر نداریم که همین افکار رایج هستند که موفقیتها را از ما دور میکنند. به اطرافیانتان نگاه کنید، هرمقدار موفقیت واقعی که کسب کردند محدوده موفقیت شما را مشخص میکند. اگر موفقیت بیشتری میخواهید باید به گونهای متفاوت فکر کنید. به خاطر داشته باشید: در انتخاب افکار انتقادی به دنبال تایید دیگران نباشید زیرا حتی زمانی که به موفقیت هم منجر شود احتمال تایید شدن آن توسط دیگران بسیار کم است. شما برای هر نوع پیشرفتی به تفکر انتقادی نیاز دارید. تفکر انتقادی پر از ایده است و فقط باید آنها را به خوبی اجرا کنید. هر بار که با تفکر رایجی روبهرو شدید، قبل از اقدام، به صورت متفاوتی به آن فکر کنید.اگر اینگونه نخواستید توجه کنید که چارهای جز پیروی کورکورانه از دیگران نخواهید داشت.
۲. به کسی که خلاف شما نظر میدهد بیشتر توجه کنید: در راه تبدیل شدن به یک متفکر انتقادی هرگز از افرادی که بر خلاف شما نظر می دهند دوری نکنید. ایدهها و افکار مفید دقیقا از تعامل بین دو عقیده متفاوت شکل می گیرند. شاید بهتر باشد در یک اقدام کوچک ( میکرواکشن ) استفاده از شبکههای اجتماعی را کنترل کنید و کمی در گروههای افرادی قرار بگیرید که کاملا با شما مخالف هستند. تفکر رایج اجازه فکر کردن را به شما نمیدهد و هربار که کسی با شما مخالفت کند افکار شما را زیر سوال برده است. در این شرایط تعصب خود به افکارتان را کنار بگذارید و سعی کنید از دیدگاه مخالف هم به آن نگاه کنید. در مقابله با افرادی که مخالف شما هستند از افکار خود دفاع کنید و اجازه دهید آنها هم این کار را انجام دهند. نتیجه این بحث خلق یک تفکر مفید و کاربردی و جدید است که حتی اگر عموم مردم هم آن را تایید نکردند میتوانید به خوبی از آن استفاده کنید.
۳. در روند پیشرفت تعادل را برقرار کنید: گاهی بزرگترین مانع موفقیت فردا، موفقیت امروز ماست. موفقیت حاصل نوع فکر ماست و اگر امروز موفقیتی را به دست آوریم حاضر به تغییر افکارمان نخواهیم بود، حتی اگر مانند قبل مفید نباشند. به خاطر داشته باشید که همه افکار عمومی و رایج امروزی، در گذشته افکار خلاقانه و نوآورانهای بودند که با سیل عظیمی از مخالفتها روبهرو شدهاند اما فقط تا زمانی میتوان نام آنها را موفقیت گذاشت که قادر به تغییر باشند. معمولا همان شخصی که تغییرات بزرگی را ایجاد میکند در آینده با تغییرات دیگر مخالفت میکند و برای دفاع از تفکر گذشته خودش دست به هرکاری میزند. این موضوع می تواند پایان موفقیت هر کسی باشد. بنابراین بهتر است تغییر، در اولویت بالاتری نسبت به پیشرفت قرار بگیرد تا اینگونه تعادل در فرآیند موفقیت ایجاد شود.
۴. شما خلاق هستید پس آن را نادیده نگیرید: یکی از انتظارات عمومی که ۱۰۰ درصد منجر به شکست میشود انجام دادن کارهای جدید با روشهای قدیمی است. همانطور که قبلا هم گفتیم افراد بر تفکرات قدیمی خود تکیه می کنند و به خاطر اینکه قبلا از تفکراتشان نتیجه خوبی گرفتهاند حاضر به تغییر آن نیستند. شما خلاقترین نمونهی خودتان هستید اما اگر با تفکرات قدیمی، به خودتان اجازه شکوفایی ندهید این خلاقیت را سرکوب میکنید. وقتی ترافیک جاده ای زیاد است منطقی نیست که با خودرو شخصی بیرون برویم و یا اگر هم میرویم منطقی نیست که از مسیرهای همیشگی برویم. بسیار جالب است که افراد با یک ریسک ناچیز، مسیرهای جدید رسیدن به خانه را پیدا نمی کنند به امید اینکه شاید امروز ترافیک نباشد و یا شاید اینکه اگر از مسیر دیگری بروند ممکن است دیرتر به مقصد برسند. در ترافیک می مانند، ترافیک بیشتری به وجود میآورند و دیرتر هم به مقصد میرسند. اما جالبتر اینکه با این مسائل هم به خوبی کنار میآیند و تنها زمانی حاضر به استفاده از قوه خلاقیت و ریسک خود هستند که به شکل منزجر کنندهای مورد آزار واقع شوند. اگر تفکر عمومی و رایج، امروزه کاربرد داشت ما هرگز شاهد ترافیکهای به این سنگینی نبودیم. بنابراین در کوچکترین تصمیمات خود هم از تفکر انتقادی استفاده کنید تا با عموم مردم متفاوت باشید و این یعنی گرفتن نتایج بهتر و متفاوت.
۵. کمی از احساس راحتی فاصله بگیرید: دقت کنید که راحتی دراینجا با آسایش متفاوت است. ممکن است کسی بگوید ما همین حالا هم راحت نیستیم چه برسد اینکه بخواهیم بیشتر از راحتی فاصله بگیریم. در اینجا منظور من آسایش و آرامش واقعی شما نیست بلکه تکیهگاهها شماست. این تکیهگاهها مانند تلفن همراه قدیمی شماست که امکانات مفید و خوبی دارد اما اخیرا همان امکانات خوب، دیگر کاربرد قبل را ندارند. اگر میخواهید از تفکر رایج فاصله بگیرید و مهارت تفکر انتقادی را فرا بگیرید باید بپذیرید که امکانات خوب گذشته فقط برای گذشته خوب هستند. وقتی میگوییم از راحتی فاصله بگیرید قطعا کار سختی را پیشنهاد دادهایم اما بهترین راهکاری که می توان برای آسان کردن آن ارایه داد عادت است. عادت کنید که راحت نباشید. با بیان دیگر عادت کنید در راحتی راحت نباشید تا تفکر انتقادی از شما لبریز شود، گویی تبدیل به استاد تفکر انتقادی شدهاید. این کار مانند شناکردن برخلاف جهت آب است اما برای تقویت عضلات بهتر است همیشه این کار را انجام دهید.
نظرات